فلخود. [ ف َ ] ( اِ ) پنبه دانه. ( برهان ) : خصمش بغنوده ست بدین زخرف دنیاخرسند شود گاو به کنجاره فلخود.شمس فخری.|| کسی را نیز گویند که پنبه دانه را از پنبه بیرون میکند. ( برهان ). رجوع به فلخودن شود.