فلت
لغت نامه دهخدا
فلت. [ ف ُل ْ ل َ / ف ُ ل َ ] ( ع ص ) فرس فلت ؛ اسب تیزرو. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
فلة. [ ف ُ ل َ ] ( ع اِ ) مؤنث فلان. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
فَلَتَ ( عربی ) :پرت شد، پرواز شد، پریدن . . .
إفلات = Flight
به کلمات عربی در E رجوع کنید.
إفلات = Flight
به کلمات عربی در E رجوع کنید.