فقه مطهری

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] شهید مطهری از جمله مهم ترین شخصیت های معاصر در جهان اسلام است.
دفاع های دامنه دار وی از بخش های مختلف اسلام چهره ای مؤثر، نوآور و کوشا از او ترسیم نموده است. شاید بخش مهمی از این موفقیت را در آن باید دید که وی در هر حوزه از حوزه های شریعت ، نکته هایی برای گفتن و بحث هایی برای پروردن داشت؛ با این حال مهم ترین مباحث این متفکر بزرگ، مطالعاتی کلامی ـ فلسفی و تبیین مفاهیم اجتماعی ـ سیاسی اسلام به شمار می آید. نگاهی به زندگی او نشان می دهد که وی بخش مهمی از عمر خویش را صرف آموختن مباحث فقهی و دانش های آن نموده است؛ با این حال سراغ چندانی از فقه مطهری گرفته نمی شود. به نظر می رسد که سال های طولانی ممارست در آموزش دروس فقه و مطالعه متون تخصصی فقهی رجوع به فقه وی را نیز همچون بسیاری دیگر از بخش های اندیشه او حاوی نتایجی ارجمند و قابل توجه نموده باشد. افزون بر این نکته عمومی، مطالعه در آثار شهید مطهری، گفته ها و نکته هایی را در کلمات او فرا روی ما قرار می دهد که یا ماهیت فقهی دارند و یا ناظر به فقه می باشند. در یک تحلیل می توان گفت فقه وی به دلیل قرار گرفتن در وضعیتی خاص، اهمیتی مضاعف را برای مطالعه شدن به خود اختصاص داده است.
موقعیت های سه گانه
این وضعیت، برایند و حاصل سه موقعیت ذهنی ـ معرفتی، محیطی ـ اجتماعی و ایمانی ـ شخصیتی او بود. به هم رسیدن این سه موقعیت در استاد شهید مطهری هنگامی که با هوشمندی های نکته سنجانه و تیزبینی های پر تعداد وی همراه می شد، مطالعات فقهی او را ـ همچون مطالعات دیگر وی ـ حاوی آموزه ها و نکته هایی بدیع می نمود.
← موقعیت ذهنی ـ معرفتی
اصلی ترین و احتمالاً از جمله استثنایی ترین یادگارهای فقهی مطهری برای امروزیان در روش شناسی توجه برانگیز وی می باشد. روش شناسی که ذهنیت فقهی را به درگیری هرچه بیش تر با شناسایی کارکردها و پیامدهای فتاوا فرا می خواند و از فقیهان می خواهد تا به درونمایه ها و بواطن برداشت های فقهی خود از نصوص توجه نمایند. سازوکار مطالعه استنباط در فقه مطهری در امتداد طیفی از دغدغه ها و نکته سنجی های ژرف اندیشانه پیرامون فقه تولد می یابد. حاصل جمع آمدن خصلت هایی از این دست در نگاه مطهری به ایجاد روشمندی ویژه وی در مطالعه استنباطی فقه انجامیده است. به این ترتیب رویکرد مطهری به فقه براساس سازوکارها و مکانیزم هایی صورت می گیرد که برای هر فقیه دیگری نیز شناخت پذیر می باشند. وی در عمل خود را ملتزم به همان راهکارهایی می نماید که بارها و بارها در فقه دنبال شده اند ولی نتایج کار وی هنگامی اهمیت می یابد که بدانیم او متأثر از پرسش های زمانه خود و از دل تقید به همان مکانیزم ها و روش های شناخته شده فقهی با روشمندی هایی تکامل یافته را پی می ریزد و نتایجی کاملاً جدید ولی متکی بر سنن فقهی را ارایه می دهد. کسانی که تاریخ فقه را با دقتی افزون تر و پرسش هایی اساسی تر مطالعه می نمایند در بسیاری از فرازهای آن نکته سنجی هایی را می یابند که اگر به صورت دامنه دار دنبال می شدند می توانستند سهمی مهم در ارتقاء مهارت های فقهی و گسترش آن ایفاء نمایند. آنچه مانع از تبدیل این نقاط کوچک ولی مهم به تحولاتی اساسی و تاریخ ساز شده است. عمدتاً آن بوده که نوآوری هایی از این دست کمتر توسط فقیهان دوره های بعد آن گونه که شایسته می باشد دانسته یا دنبال شده است؛ حتی اگر برخی از این موارد توسط فقیهان دوره بعد نیز کناری نهاده نشده باشند معمولاً هیچ گاه فرصت آن را نیافته اند تا از وضعیت مطرح شدن به صورت جسته و گریخته و غیر منظم تا سطح طرح علمی و همراه با پی گیری ارتقاء یابند. هنر مهم و مهارت تحسین برانگیز مطهری در آن بود که اولاً این نقاط مهم و اساسی ولی ناپیدای و پنهان مانده در فقه را به خوبی می یافت و ثانیاً می کوشید تا آن ها را فراتر از یک یافته قابل توجه تاریخی به صورت نظام مند به فقه امروز وارد سازد. وی برخلاف بسیاری دیگر از فقیهان به نبش قبر مباحث گذشتگان بسنده نمی کرد حتی اگر این کاوش در آثار گذشتگان یادگارهایی با ارزش را به دست می داد؛ بلکه آنچه فعالیت مطهری را برجسته می کند تلاش وی برای طرح نظام مند این مباحث در فقه امروز بود. به هر روی مطهری فقیهی کارکردگرا بود. اگر کارکردمحوری در فقه را به معنای جهت دار نمودن مجموعه مطالعات فقهی به نفع ارایه کارکردهایی بدانیم که از هسته یا درونمایه احکام سرچشمه گرفته اند، مطهری را باید بی هیچ تردید و تشکیک یک فقیه کارکردگرا معرفی نمود.
محورهای روشمندی فقه مطهری
...

پیشنهاد کاربران

بپرس