فقنس

لغت نامه دهخدا

فقنس. [ ف َ ن ُ ] ( معرب ، اِ ) پرنده بزرگ که چهل سوراخ بر نوک دارد و همه الحان مطربه از آن برآیدو بر سر کوهی شود و هیمه گرد کند و چهل روز بر فرازآن نشیند و با اصوات خوش بر خود نوحه سراید و سپس بالها برهم زند و از آن آتش در هیمه افتد و وی را بسوزد و از خاکستر وی مرغی چون وی متکون شود. ( یادداشت مؤلف ). نام این پرنده در مآخذ دیگر ققنس است به دو قاف ، اما چون ریشه این نام در یونانی فونیکس است باید این صورت صحیح تر باشد.رجوع به ققنس و فرهنگ فارسی معین ( ذیل ققنس ) شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس