فقا

لغت نامه دهخدا

فقا. [ ف َ ] ( ع مص ) چشم برکندن. ( تاج المصادر بیهقی ).
( فقاً ) فقاً. [ ف ِق ْ قَن ْ ] ( ع ق ) عیناً. درست مانند چیزی. ( یادداشت مؤلف ). کأنه. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

فقئ

پیشنهاد کاربران

بپرس