فق
/faq/
لغت نامه دهخدا
فق. [ ] ( اِ ) کارگاه. ( از فرهنگ اسدی ).
فق. [ ف َق ق ] ( ع مص ) گشادن چیزی را. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || گشادن شکوفه نر و ماده خرما برای آمیزش. ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
گشادن چیزی را . یا گشادن شکوفه نر و ماده خرما برای آمیزش .
واژه نامه بختیاریکا
( فِق ) مات؛ خیره
پیشنهاد کاربران
کارگاه
به فتح ف. سقف دهان در گویش کازرونی ( ع. ش )