ففزع

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
ف (۲۹۹۹ بار)
فزع (۶ بار)

خوف «فَزَعَ مِنْهُ: خافَ» راغب گوید: انقباض و نفاری است از شی‏ء مخیف که بر انسان عارض شود و آن از جنس جزع است. . خوف بزرگ محزونشان نکند. . چون بر داود وارد شدند از آنها ترسید. . فُزِّعَ به صیغه مجهول از باب تفعیل به معنی ازاله فزع است در اقرب الموارد آمده: «فُزِّعَ عَنْ فُلانٍ: کَشَفَ عَنْهُ الْفَزَعَ» در مجمع و مفردات نیز چنین گفته است. یعنی چون ترس از قلوبشان برداشته شد گفتند: پروردگارتان چه گفت؟ . گفته‏اند ذکر «فَزَع» به صیغه ماضی پس از «یُنْفَخُ» برای محقق الوقوع بودن است ظاهر معنی آن است که: روزی که در صور دمیده شود اهل آسمان‏ها و زمین به فزع افتند مگر آنکه خدا خواهد و همه خاضعانه به سوی خدا آیند. به نظر می‏آید: مراد از نفخ صور نفخه دوم و زنده شدن مردگان است که نفخه اول ظاهراً دفعی و مجالی به خوف نخواهد داد . و نیز مؤیّد آن جمله «اِلَّا مَنْ شاءَاللَّهُ» است که در ترس نخواهند بود و آنها به احتمال قوی نیکوکارنند که در آیه . فرموده و ایضاً مؤیّد آن «وَ کُلٌ اَتَوْهُ داخِرینَ» است که همه ترسیده و خاضعانه پیش خدا خواهند آمد. ولی آیه . راجع به نفخ اول است که همه جز آنکه خدا خواهد خواهند مرد ظاهراً مراد ملائکه‏اند که مرگ شامل حالشان نخواهد بود شاید مراد از فزع در آیه اول مرگ باشد آنوقت نظیر آیه دوم بوده و «کُلٌّ اَتَوْهُ داخِرینَ» راجع به نفخ دوم خواهد بود. واللَّه‏العالم. *** فزع چون باالی متعدی شود به معنی استغاثه آید «فَزَعَ اِلَیْه» یعنی به او پناه برد و استغاثه کرد چون با «لام» متعدی شود معنی پناه دادن می دهد «فَزَع له» به او پناه داد و به فریادش رسید. مفزع: محل پناه در صحیفه سجادیه دعای هفتم آمده:«وَ اَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِّاتِ» تو محل پناه در شدائد.

پیشنهاد کاربران

بپرس