فغیاز

لغت نامه دهخدا

فغیاز. [ ف َغ ْ ] ( اِ ) عطا و بخشش. ( ازبرهان ). بغیاز. ( حاشیه برهان چ معین ) :
چو عقب بخشدی گزیت ببخش
هم بده شعر بنده را فغیاز.
ابوالعباس.
|| به معنی شاگردانه هم هست و آن زری باشد که بعد از اجرت استاد بطریق انعام بشاگرد دهند. || به معنی مژده و نوید هم آمده. ( برهان ).

فرهنگ عمید

۱. عطا، بخشش، انعام، شاگردانه: به هر طریق که خواهی همیشه مال دهد / به بخشش و به صله، خیر و صدقه و فغیاز (ابوالعباس: صحاح الفرس: فغیاز ).

پیشنهاد کاربران

بپرس