فعل منحوت

لغت نامه دهخدا

فعل منحوت. [ ف ِ ل ِ م َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ( اصطلاح دستور ) فعلی است که از یک کلمه بیگانه با علامت ها و پسوندهای مصدری و فعلی ساخته شود، مانند: قاپیدن ، چاپیدن ، رقصیدن ، غارتیدن ، فهمیدن ، طلبیدن و واترقیدن. ( از یادداشتهای مؤلف ).

فرهنگ فارسی

فعلی است که از یک کلمه بیگانه با علامت ها و پساوند های مصدری و فعلی ساخته شود .

پیشنهاد کاربران

فعل منحوت ( در اصطلاح این کتاب ) ؛ چون �فهمیدن � از �فهم � و �غارتیدن � از �غارت � و �طلبیدن � از �طلب � و �رقصیدن � از �رقص �. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) .