فعال کردن


معنی انگلیسی:
activate, waken

مترادف ها

activate (فعل)
فعال کردن، کنشور کردن، به فعالیت پرداختن، تخلیص کردن، سوق دادن، بکار انداختن

پیشنهاد کاربران

بپرس