فعال سازی


معنی انگلیسی:
activation

فرهنگستان زبان و ادب

{activation} [شیمی، مهندسی بسپار] فرایند آمایش (treatment ) یک ماده با گرما یا تابش یا یک مادۀ فعالکننده که براثر آن انرژی درونی مادۀ اولیه افزایش می یابد

مترادف ها

activation (اسم)
فعال سازی، کنش وری، کنشور سازی، ایجاد فعالیت، بکار واداری، تخلیص

پیشنهاد کاربران

" کاراسازی ":فعال سازی .
در زمینه های گوناگون دانشیک یکی از پیشنهادهای زیر می تواند به کار رود:
برانگیزش، برانگیزندگی، برانگیزانندگی،
آغازندگی، آغازگری،
پویاگری
پویا سازی