فضیض. [ ف َ ] ( ع ص ، اِ ) ریزه چیزی. ( منتهی الارب ). شکسته. ( از اقرب الموارد ). || آنچه منتشر و پراکنده شود از آب در وقت طهارت کردن. ( منتهی الارب ). || آب خوش روان. || شکوفه ٔاول برآمده. || هرمتفرق و پریشان. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).