فضولانه نگاه کردن

مترادف ها

pry (فعل)
کاوش کردن، سروگوش آب دادن، بادقت نگاه کردن، فضولانه نگاه کردن، با دیلم یا اهرم بلند کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس