فضلی
لغت نامه دهخدا
فضلی. [ ف ُ ض َ ] ( ص نسبی ) منسوب به فضیل که نام جد خاندانی است. ( از سمعانی ).
فضلی. [ ف َ ] ( اِخ ) ( مولانا ) فضلی از شهر هرات است. در خردی نقاشی میکرد و نظمکی میگفت. آخر خود را شاعر تصور کرد. این مطلع از اوست :
زاهد بیار خرقه و رهن شراب کن
بنیاد زهد و خانه تقوی خراب کن.
( از مجالس النفائس تألیف میر علیشیر نوایی چ حکمت ص 82 ). در ترجمه دیگر کتاب که از محمدشاه قزوینی است نام شاعر فیضی نوشته شده است. رجوع به فیضی شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید