فضل بن ربیع
لغت نامه دهخدا
دانشنامه آزاد فارسی
فَضْل بن رَبیع (۱۴۰ـ توس ۲۰۸ق)
دولتمرد عرب. نیای بزرگ او، ابوفروه کیسان، که از مردم الخلیل بود در خلافت عثمان به مدینه رفت و عثمان او را به غلامی خرید و به گورکنی واداشت. پدرش، ربیع، نخست حاجب (وزیر دربار) منصور عباسی (دوانیقی) بود و در ۱۵۴ق، که ابوایوب موریانی درگذشت منصور او را به وزارت برگزید. ربیع چون به وزارت رسید سمت پیشین خود را به پسرش فضل داد. در ۱۸۷ق، که هارون الرشید خاندان برمکی را برچید وزارت خود را به فضل بن ربیع، از دشمنان سرسخت برمکیان، داد. در ۱۹۳ق، که هارون الرشید در توس بیمار شد به فضل که با او همراه بود سپرد که چنانچه بیماری خلیفه به مرگ بینجامد وی سپاه و خزاین او را به مرو نزد مأمون ببرد. اما فضل، پس از مرگ رشید، سپاه او را به بغداد نزد امین برد و امین نیز او را در وزارت نگه داشت . فضل در سال های وزارت خود امین را واداشت تا برادرش مأمون را از ولایت عهدی بردارد و پسر خود موسی بن امین را نامزد جانشینی خویش کند. در ۱۹۶ق، که مأمون لشکری به فرماندهی طاهر بن حسین به بغداد فرستاد و آشکار شد ستارۀ بخت امین رو به خاموشی است، فضل بگریخت و یک چند پنهان بود (رجب ۱۹۶ق) اما در ۱۹۸ق، که امین کشته شد وی از نهانگاه بیرون آمد. پس از آن که مأمون، امام رضا (ع) را به ولایت عهدی برگزید ( ۲۰۰ق) و عباسیان بغداد سر به شورش برداشتند و عموی خلیفه، ابراهیم بن مهدی، معروف به ابن شکله را خلیفه کردند، فضل پیش او رفت و حجابت دربار او را به عهده گرفت. هنگامی که مأمون از خراسان به بغداد رفت فضل بار دیگر پنهان شد، اما مأمون از گناهش گذشت و او تا هنگامی که درگذشت در آسودگی بزیست. ابونواس، از شاعران نامدار عرب، فضل را ستوده و بعضی از اشعار او دربارۀ فضل ضرب المثل شده است.
دولتمرد عرب. نیای بزرگ او، ابوفروه کیسان، که از مردم الخلیل بود در خلافت عثمان به مدینه رفت و عثمان او را به غلامی خرید و به گورکنی واداشت. پدرش، ربیع، نخست حاجب (وزیر دربار) منصور عباسی (دوانیقی) بود و در ۱۵۴ق، که ابوایوب موریانی درگذشت منصور او را به وزارت برگزید. ربیع چون به وزارت رسید سمت پیشین خود را به پسرش فضل داد. در ۱۸۷ق، که هارون الرشید خاندان برمکی را برچید وزارت خود را به فضل بن ربیع، از دشمنان سرسخت برمکیان، داد. در ۱۹۳ق، که هارون الرشید در توس بیمار شد به فضل که با او همراه بود سپرد که چنانچه بیماری خلیفه به مرگ بینجامد وی سپاه و خزاین او را به مرو نزد مأمون ببرد. اما فضل، پس از مرگ رشید، سپاه او را به بغداد نزد امین برد و امین نیز او را در وزارت نگه داشت . فضل در سال های وزارت خود امین را واداشت تا برادرش مأمون را از ولایت عهدی بردارد و پسر خود موسی بن امین را نامزد جانشینی خویش کند. در ۱۹۶ق، که مأمون لشکری به فرماندهی طاهر بن حسین به بغداد فرستاد و آشکار شد ستارۀ بخت امین رو به خاموشی است، فضل بگریخت و یک چند پنهان بود (رجب ۱۹۶ق) اما در ۱۹۸ق، که امین کشته شد وی از نهانگاه بیرون آمد. پس از آن که مأمون، امام رضا (ع) را به ولایت عهدی برگزید ( ۲۰۰ق) و عباسیان بغداد سر به شورش برداشتند و عموی خلیفه، ابراهیم بن مهدی، معروف به ابن شکله را خلیفه کردند، فضل پیش او رفت و حجابت دربار او را به عهده گرفت. هنگامی که مأمون از خراسان به بغداد رفت فضل بار دیگر پنهان شد، اما مأمون از گناهش گذشت و او تا هنگامی که درگذشت در آسودگی بزیست. ابونواس، از شاعران نامدار عرب، فضل را ستوده و بعضی از اشعار او دربارۀ فضل ضرب المثل شده است.
wikijoo: فضل_بن_ربیع_(۱۴۰ـ_توس_۲۰۸ق)
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید