فضائی

/fazA~i/

معنی انگلیسی:
dealing with space

لغت نامه دهخدا

فضائی. [ ف َ ] ( ص نسبی ) فضایی. رجوع به فضایی شود.

فرهنگ فارسی

فضایی

پیشنهاد کاربران

فَضائی، فَضایی: فراسویی، فرامونی ١. هستندەیِ / زندەورِ / جاندارِ کیهانی، فرازمینی ٢. کیهانی ٣. آسمانی، سپهری ۴. هوایی ۵. میدانی، میدانگاهی ۶. گسترەای، پهنەای، فراخەای

بپرس