فصوص الحکمه

پیشنهاد کاربران

فصوص الحکمة ( نگینه های فلسفه ) یکی از کهن ترین و با ارزش ترین متون فلسفی است که از دیر باز مورد توجه بزرگان فلسفه بوده است. در اینکه از کارهای ابن سیناست یا فارابی بحث ها و جدل های فراوانی شده است. اما فیلسوفان نام آوری چون میرداماد و شخصیتهای بزرگ معاصر چون هانری کربن آن را از نوشته های فارابی شمرده اند. کهن ترین و سترگ ترین شرح فصوص الحکمه آنی است که یکی از شاگردان بنام جلال الدین دوانی و از متفکران بزرگ سدۀنهم هجری، یعنی میر اسماعیل حسینی شنب غازانی نگاشته است. حواشی که میر محمد باقر داماد بر این شرح نگاشته خود بهترین گواه بر برجستگی ها و اهمیت آن است.
...
[مشاهده متن کامل]

**********
فارابی و فصوص الحکمه
مباحثی که در کتاب «فصوص الحکم فارابی» آمده است، از حیث تقسیم بندی علوم مربوط می شود به «الهیات خاص» یا «الهیات بالمعنی الاخص » یعنی بحث از دلایل اثبات وجود خدا، صفات و افعال او. آشنایان با فلسفه اسلامی سنتی می دانند که از قدیم یک تقسیم بندی در فلسفه انجام گرفته است، که فلسفه را دو قسمت می کردند، یک قسمت را «الهیات عام» و قسمت دیگر را «الهیات خاص» نام می نهادند.
«الهیات عام» یا امور عامه یا مابعدالطبیعه یا فلسفه اولی، فلسفه علیا، علم اعلی، علم کلی و به قول بوعلی در «دانشنامه علائی»اش «علم پیشین» و«دانش برین» همه نام هایی هستند برای فلسفه نظری که در عرف امروزیان «متافیزیک» نام گرفته است که موضوع آن سخن گفتن از احکام و عوارض هستی مطلق یا «موجود بماهو موجود» است. به تعبیر دیگر، الهیات عام همان دانش فراگیر و پرگستره «فلسفه» است که فیلسوفان مسلمان در نسل های متوالی هماره در تعریف آن وتعیین و گزینش موضوع آن، وفاق و همسان اندیشی داشته و چنین گفته اند: «فلسفه عبارت است از علم به احوال موجود از آن جهت که موجود است، نه از آن جهت که تعین خاص دارد. مثلاً، جسم یا کم، یا کیف، یا انسان، یا گیاه است و غیره. »
اما «الهیات خاص» یا «الهیات بالمعنی الاخص» آن چیزی است که امروزه غربیان از آن به «تئولوژی» تعبیر می کنند و در زبان فارسی «خداشناسی»گفته می شود. خود حکیمان اسلامی در مواردی تعبیر «اثبات الواجب» را به کار برده اند، یعنی علمی که موضوع آن اثبات ذات الهی است که منشأ ایجاد تمامی موجودات و هستی هاست.
پس از نظر حکیمان اسلامی، الهیات خاص بحث در زمینه شناخت خداوند و صفات و افعال اوست. حکیمان مسلمان این علم را با «ارزش ترین علم ها درباره با ارزش ترین معلوم ها» می دانند.
«در این که آن چیزی که این علم مدعی معرفت اوست، باارزش ترین معلوم هاست، سخنی نیست، چه معلوم این علم، کامل ترین وجود یعنی ذات مقدس احدیت است که منبع همه هستی ها و سرچشمه همه کمال ها و اصل و اساس همه جمال ها و جلال ها و بهائها و عظمت ها است، بلکه هستی حقیقی منحصراً هستی اوست و به قول مولانا:
ما عدم هاییم و هستی های ما
تو وجود مطلق و هستی ما
ما که باشیم ای تو ما را جان جان
تا که ما باشیم با تو در میان
ما چو شطر نجیم اندر برد و مات
برد و مات ما ز توست ایخوش صفات
هر سخنی که هست درباره ارزش خود این علم است وگرنه معلوم این علم، ذات برتر خداوند است که برترین ذات هاست زیرا او ذاتی است «قائم به خویش» و «خود سامان» و عین بی نیازی و وحدت و بساطت و فیاضیت علی الاطلاق است. دیگران، همه به او نیازمندند و او رانیازی به غیر خویشتن نیست.
به قول حکیم نظامی:
زیر نشین علمت کاینات
ما بتو قایم چو تو قایم بذات
همانطور که پیشتر گفته شد، موضوع اصلی بحث در کتاب «فصوص الحکمه» منسوب به فارابی «الهیات خاص» است که موضوع آن، اثبات ذات باری تعالی و بحث از صفات و افعال و ارتباط او بامخلوق است. در این که از لفظ واجب، چه معنایی قصد می شود و اقسام آن، کدام است و اصلاً «وجوب» چه معنایی دارد، پس از این، سخن به تفضیل گفته خواهد شد ولی فعلاً همین قدر بایدمان گفت که فارابی در این کتاب، بحثی از «امور عامه» یا «الهیات عام» به میان نمی آورد. و مجوز بحث ها همان شناخت خداوند و صفات کمالیه اوست و نسبتی که با جهان و آفریده ها دارد.
به عبارت روشن تر، کتاب «فصوص» فارابی بحث از علت و معلول، حادث و قدیم، ثابت و سیال، عینی و ذهنی، واحد و کثیر، قوه و فعل، به میان نمی آید، زیرا این مطالب در ردیف مسایل الهیات عام یا متافیزیک و فلسفه اولی قرار می گیرند، نه خداشناسی و بحث از ذات و صفات و افعال باری تعالی.
کتاب «فصوص الحکمه» در بین مورخان فلسفه اسلامی و کسانی که در مقام کاوش در سیر تفکر فلسفی اسلامی بوده اند، هیاهویی برپا کرده است. هنوز به درستی معلوم نیست که کتاب «فصوص الحکمه» واقعاً از آن حکیم ابونصر فارابی است یا متعلق به شیخ الرئیس ابوعلی سینا، یااز آن مؤلف دیگری است.
درباره انتساب «فصوص» به فارابی، دو گونه اظهار نظر شده است. برخی از محققان برآنند که این کتاب از آن فارابی است و دسته ای دیگر از پژوهشگران و خاورشناسان تأکید می کنند که این کتاب به ابن سینا تعلق دارد.
در میان دسته اول، کسانی همچون هانری کربن؛ خاورشناس معروف فرانسوی و سیدحسین نصر وجود دارند. و در بین دسته دوم، کسانی همچون سلیمان پینس، خلیل الجر و والتزر معتقدند چنین اثری را، تألیف نکرده است.
ما با رأی اندیشمندان معاصر کاملاً موافقیم که گفته اند: «به هر حال این که کتاب فصوص، از فارابی یا از ابن سینا باشد، چندان اهمیت ندارد و اگر اهل فلسفه بیشتر مشغول این قبیل نزاع ها بشوند، از اصل بحث دور می مانند» ( دکتر داوری، فلسفه فارابی ) .
علاقه خاص فارابی به تصوف، بیش از هر جا در کتاب معروف وی «فصوص الحکمه» آشکار می شود که از زمان وی تاکنون، پیوسته در مشرق زمین مؤثر بوده و تا زمان حاضر در مدارس قدیمه تدریس می شود. با آن که صحت انتساب این کتاب به فارابی در این اواخر مورد تردید قرار گرفته، دلیلی که اقامه شده، کافی به نظر نمی رسد و بیشتر احتمال آن است که این کتاب از فارابی یا دس . . .