فصم
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۱(بار)
شکستن. قطع کردن. «فَصَمَ الشَّیْءَ: کَسَّرَهُ مِنْ غَیْرِ بَیْنُونَةٍ - فَصَمَ الشَّیْءَ: قَطَعَهُ». انفصام: قطع شدن. . هر که به طغیانگر کفر ورزیده و به خدا ایمان آورد به دستگیرهای چنگ زده که قطع شدن ندارد. در نهج البلاغه خطبه 107 در وصف آتش آخرت فرموده: «لاتُفْصَمُ کُبُولُها» زنجیرهایش قطع نمیشود این کلمه فقط یکبار در قرآن آمده است.
شکستن. قطع کردن. «فَصَمَ الشَّیْءَ: کَسَّرَهُ مِنْ غَیْرِ بَیْنُونَةٍ - فَصَمَ الشَّیْءَ: قَطَعَهُ». انفصام: قطع شدن. . هر که به طغیانگر کفر ورزیده و به خدا ایمان آورد به دستگیرهای چنگ زده که قطع شدن ندارد. در نهج البلاغه خطبه 107 در وصف آتش آخرت فرموده: «لاتُفْصَمُ کُبُولُها» زنجیرهایش قطع نمیشود این کلمه فقط یکبار در قرآن آمده است.
wikialkb: ریشه_فصم
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید