فشو

لغت نامه دهخدا

فشو. [ ف َش ْوْ /ف ُ ش ُوو ] ( ع مص ) آشکار و پراکنده گردیدن خبر و فضل. ( منتهی الارب ). انتشار ذکر و خبر و فضل کسی. ( از اقرب الموارد ). آشکار شدن خبر. ( مصادراللغه زوزنی ).

فرهنگ فارسی

آشکار و پراکنده گردیدن خبر و فضل . آشکار شدن خبر .

پیشنهاد کاربران

بپرس