فشق
لغت نامه دهخدا
فشق. [ ف َ ش َ ] ( ع مص ) پراکندن نفس از آزمندی. || دور شدن فاصله دو شاخ آهو. ( از اقرب الموارد ). || دویدن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || ( اِمص ) شادمانی. || دوری میان دو سرون و میان دو سر پستان پیشین ناقه. ( منتهی الارب ). تباعد میان دو شاخ. ( از اقرب الموارد ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید