فشست. [ ف ِش ْ ش ِ ] ( اِ ) آواز نفس زدن مار. فحیح. ( فرهنگ فارسی معین ) ( آنندراج ) : مار چندند مگر بر سر گنجی به نزاع که زنند اهل جهان اینهمه فشست هم.محمدسعید اشراف ( از آنندراج ).