فشرده شدن. [ ف َ / ف ِ ش ُ دَ / دِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) در فشار قرار گرفتن. افشرده شدن. || منجمد شدن و سخت شدن : کعبه پس از تو زمزم خونین گریست ز اشک زمزم فشرده شد، چو حجر کز تو بازماند.خاقانی.