فشج. [ ف َ ] ( ع مص ) پایها از هم دور نهادن در رفتن یا به وقت کمیز انداختن. ( منتهی الارب ). پای از هم بازنهادن برای بول. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از اقرب الموارد ). || بازنهادن ناقه پای خود رابرای بول کردن یا دوشیده شدن. ( از اقرب الموارد ).