فشار وارد اوردن بر

مترادف ها

press (فعل)
ازدحام کردن، فشردن، چلاندن، فشار اوردن، فشار دادن، اتو زدن، پرس کردن، فشار وارد اوردن بر، وارد اوردن

پیشنهاد کاربران

بپرس