فسوله

لغت نامه دهخدا

( فسولة ) فسولة. [ ف ُ ل َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ فسل. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). به معنی مرد فرومایه و ناکس و بیمروت. ( از آنندراج ). || ( مص ) ناکس و فرومایه گردیدن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). ناکس شدن. ( تاج المصادر بیهقی ).

پیشنهاد کاربران

بپرس