فسوس داشتن

لغت نامه دهخدا

فسوس داشتن. [ ف ُ ت َ ] ( مص مرکب ) استهزاء کردن. خندیدن و تمسخر کردن. ( از یادداشتهای مؤلف ) :
چنین داد پاسخ سرافراز طوس
که من بر دروغ تو دارم فسوس.
فردوسی.
چنان دان که هر کس که دارد فسوس
همی یابد از چرخ گردنده کوس.
فردوسی.
ز دیو تنت حذر کن که بر تو دیو تنت
فسوسها همه از یکدیگر بتر دارد.
ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی

استهزائ کردن . خندیدن و تمسخر کردن .

پیشنهاد کاربران

بپرس