فسود. [ف ُ ] ( ع مص ) تباه شدن. ( منتهی الارب ) ( مصادراللغه زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان علامه جرجانی ترتیب عادل بن علی ). فساد. ضد صلاح. ( از اقرب الموارد ).