فسقلی
/fesqeli/
برابر پارسی: کوچولو، ریزه
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
درود
واژه فسقلی از فسقل و اینگونه می نماید که فسقل، تازی شده ( معرب ) واژه پشکل ( = سرگین کوچک گوسفند ) باشد.
فسقلی، واژه ای ست برای خواری و کوچک شماری آدمهای ریزجثه و همچنین شناساندن چیزهای کوچک.
پشکلی یا فسقلی به چم ( معنی ) مانند پشکل ( فسقل ) کوچک و کم ارج بودن
واژه فسقلی از فسقل و اینگونه می نماید که فسقل، تازی شده ( معرب ) واژه پشکل ( = سرگین کوچک گوسفند ) باشد.
فسقلی، واژه ای ست برای خواری و کوچک شماری آدمهای ریزجثه و همچنین شناساندن چیزهای کوچک.
پشکلی یا فسقلی به چم ( معنی ) مانند پشکل ( فسقل ) کوچک و کم ارج بودن
این از اون اصطلاحاتی هست ک نمیدونی کی ساخته از کجا امده چه زمانی آمده اگر کسی اطلاعاتی داره اشتراک بزاره لتفن
در لهجه لبنانی ها ( زعبوط ) یا ( زغطور ) میشود، ولی أولی خیلی محترمانه نیست أما دومیش براى ناز کردن بیشتر بکار میبرن، وظاهر ( فسقلی ) به کلمه اول رجوع میکند چون اگر به کسی گفته شودناراحت میشه
فسقلی: [ اصطلاح در تداول عامه ]ریزه و میزه، کوچولو ، کوچک و ناچیز.
( ( "این دیوار را خیلی شلوغ کردی . من جای تو بودم همه را برمی داشتم فقط عکس آیه را می زدم . توی آپارتمان فسقلی آدم سر سام می گیرد " ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 137. ) )
( ( "این دیوار را خیلی شلوغ کردی . من جای تو بودم همه را برمی داشتم فقط عکس آیه را می زدم . توی آپارتمان فسقلی آدم سر سام می گیرد " ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 137. ) )
ریزه و میزه . کوچولو . اسم طوطی من فسقلی .
فنچ، گوگولی مگولی ( گوگوری مگوری ) !