فساء
لغت نامه دهخدا
فساء. [ ف َس ْءْ ] ( ع مص ) دریدن جامه را. || به چوبدستی زدن بر پشت کسی. || بازداشتن از چیزی. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
فساء. [ ف َ س َءْ ] ( ع مص ) افساء گردیدن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
دانشنامه اسلامی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید