فزع یافته. [ ف َ زَ ت َ / ت ِ] ( ن مف مرکب ) در حال فزع و بیم. ترسان : خواهند ز تو امن فزع یافتگان زآنک در ظلمت و در خوف چراغی و رجایی.خاقانی.رجوع به فزع یافتن و فزع شود.