فزراء. [ ف َ ] ( ع ص ) مؤنث افزر. زن پرگوشت و پیه. ( از اقرب الموارد ). زن پرگوشت و پیه ناک. ( منتهی الارب ). || زن نزدیک رسیدگی رسیده. ( ناظم الاطباء ). قاربةالادراک. ( از اقرب الموارد ).