فریژ

لغت نامه دهخدا

فریژ.[ ف َ ] ( اِ ) فریز. رجوع به فریز و فریژ کردن شود.

پیشنهاد کاربران

به معنی کج میتواند باشد و اشاره به همان کلاه کج است که میترا خداوندگار ایران زمین در بسیاری از تندیس ها و نگاره ها و . . . . برسر دارد.

بپرس