فریومد

/faryumad/

لغت نامه دهخدا

فریومد. [ ف َرْ م َ ] ( اِخ ) جوین ولایتی است. پیش از این داخل تومان بیهق بوده و اکنون مفرد است. قصبه فریومد شهرستان آنجاست. ( نزهةالقلوب چ لیدن ص 150 ). اکنون به فرومد معروف است. رجوع به فرومد شود.

فرهنگ فارسی

۱ - بخشی است از سبزوار.۲ - قصبه مرکز بخش واقع در ۱۶ فرسنگی شمال غربی سبزوار میان صدر آباد و مزینان . یا سرو فریومد . سروی بود کهن در فریومد و مسلما پیش از اسلام کاشته شده بود و تا سال ۵۳۷ ه ق . ( یعنی ۲۹۱ سال پس از سرو کشمر ) باقی ماند. زردشتیان معتقد بودند که آن هم مانند سرو کشمر بدست زردشت پیامبر کاشته شده بوده و مدت عمر آنرا ۱۶۹۱ سال نوشته اند . امیر اسفهسالار ینالتگین بن خوارزمشاه فرمود تا آنرا سوختند و ضرری بوی و حشمش نرسید ( دلیل آنرا چنین نوشته اند که بواسطه آتش در آن تصرف کردند ) ( تاریخ بیهق . علی بن زید بیهقی ص ۲۸۱ مزدیسنا بقلم م. معین ۳۴۱ ) .
جوین ولایتی است

پیشنهاد کاربران

بپرس