فریوریدن

لغت نامه دهخدا

فریوریدن. [ ف َ ری وَ دَ ] ( مص ) ( از: فریور+ یدن ، پسوندمصدری ). ( از حاشیه برهان چ معین ). راست شدن در دین و ملت و بر جاده مستقیم بودن. ( برهان ). || معنی اصلی آفرین و تحسین کردن است. ( انجمن آرا ).

پیشنهاد کاربران

بپرس