فریغون

لغت نامه دهخدا

فریغون. [ ف َ ] ( اِخ ) ابوالحارث فریغون امیرگوزگانان در زمان سبکتگین و سلطان محمود غزنوی ، وی پدر زن سلطان محمود بوده است. ( از تاریخ بیهقی چ فیاض ص 112 و 200 ) :
آن کس که دی همیت فریغون خواند
اکنون بسوی وی نه فریغونی.
ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی

شخصی که در خوارزم حکومت یافت و آل فریغون بدو نسبت دارند . امیران این سلسله عبارتند از : ۱ - احمد بن فریغون ( جل. ۲۷۹ ه ق . ) ۲ - ابونصر محمد ابن فریغون ( جل. ۳۳۷ ه ق . - ف. ۳۹٠ ه ق . ) ۳ - ابوالحارث احمد ابن محمد ( جل. ۳۶۸ ه ق . - ف. ۴٠۱ ه ق . ) .
ابوالحارث فریغون امیر گوزگانان در زمان سبکتکین و سلطان محمود غزنوی وی پدر زن سلطان محمود بوده است .

پیشنهاد کاربران

بپرس