فریشته خوی. [ ف ِ ت َ / ت ِ ] ( ص مرکب ) فرشته خوی. فریشته خو. آنکه خوی و سیرت فرشتگان دارد : گفتم ای بانوی فریشته خوی با چو من بنده این حدیث مگوی.سوزنی.رجوع به فریشته و فرشته خوی شود.