فریر

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

فریر. [ ف َ ] ( اِ ) گیاهی است بغایت خوشبو وتفریج دل کند و بدان تداوی نمایند و آن را گاوزبان گویند و به عربی لسان الثور خوانند. ( برهان ). مصحف فریز است. ( حاشیه برهان چ معین ). رجوع به فریز شود.

فریر. [ ف َ ] ( ع اِ ) بره میش و گاوساله دشتی یا بره یا بره نر. ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

بره میش و گاوساله دشتی یا بره یا بره نر .

دانشنامه عمومی

پیشنهاد کاربران

فریر : فریر دارای چهره زیبا و با شکوه، نوعی گیاهی خوشبو .
فریر : فریر نامی دخترانه است به معنی گیاهی خوشبو .

بپرس