فریبندگی. [ ف ِ / ف َ ب َ دَ / دِ ] ( حامص ) مکر و فریب. حیله بازی وریا. تزویر و خیانت. ( از ناظم الاطباء ) : فریبندگی ها در او بیشمار که آید نویسندگان را بکار.
نظامی.
فرهنگ فارسی
مکر و فریب و حیله بازی و ریا و تزویر و خیانت .
فرهنگ عمید
۱. فریبنده بودن، حالت و وضع فریبنده. ۲. مکر، فریب.
مترادف ها
fascination(اسم)
فریفتگی، جذبه، افسون، فریبندگی، شیدایی
seduction(اسم)
فتنه انگیزی، اغوا، فریبندگی، فتنه، گول زنی، گمراه سازی
غلطکاری . [ غ َ ل َ ] ( حامص مرکب ) در مغلطه انداختن . ( آنندراج ) . فریبندگی . حیله سازی و رنگ آمیزی . ( ناظم الاطباء ) : بترس از غلطکاری روزگار که چون ما بسی را غلط کرد کار. نظامی ( از بهار عجم ) ( آنندراج ) . ... [مشاهده متن کامل]
با من آن یار فارغ از یاری یا غلط کرد یا غلطکاری . نظامی . مرا کار با نغز گفتاری است همه کار من خود غلطکاری است . نظامی . غلطکاری این خیالات نغز برآورد جوش دلم را به مغز. نظامی . || کار غلط کردن . اشتباه کردن . ناراست پیمودن . خطاکاری . نادرستی .