فریادخواهی. [ ف َرْ خوا / خا ] ( حامص مرکب ) فریاد خواستن. دادخواهی. تظلم : غلط گفتم که عشق است این نه شاهی نباشد عشق بی فریادخواهی.نظامی.رجوع به فریادخواه و فریاد خواستن شود.