ز تیغ تیز تو فریاد کرد دشمن تو
ولیک آنجا سودی نداشت آن فریاد.
مسعودسعد.
جهان را سوخت از فریاد کردن بزاری دوستان را یاد کردن.
نظامی.
گهی دل را بنفرین یاد کردی ز دل چون بیدلان فریاد کردی.
نظامی.
بوی بهار آمد بنال ای بلبل شیرین نفس در پای بندی همچو من فریاد میکن در قفس.
سعدی.
زن بیخرد بر در و بام کوی همی کردفریاد و می گفت شوی.
سعدی.
گر تضرع کنی وگر فریاددزد زر بازپس نخواهد داد.
سعدی.