فروگیر

لغت نامه دهخدا

فروگیر. [ ف ُ ] ( نف مرکب ) مرخم فروگیرنده. احاطه کننده. محاصره کننده. رجوع به فروگرفتن شود.

فرهنگ فارسی

مرخم فرو گیرنده . احاطه کننده

مترادف ها

susceptible (صفت)
حساس، مستعد پذیرش، فروگیر

پیشنهاد کاربران

بپرس