فروگِلّانیدن:فروغلطانیدن. پخش وپلا کردن. نمونه: سمدستهایش پاری کلوخ وخاک را فرو گلانید. ( کلیدر. ج۱۰ص۲۷۱۰ ) محمدجعفر نقوی+ عکس و لینک