فروکش شدن

لغت نامه دهخدا

فروکش شدن. [ ف ُ ک َ / ک ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) ماندن و توقف کردن و فرودآمدن.( غیاث ) ( بهار عجم ) ( آنندراج ). رجوع به فروکش شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) اقامت کردن در جایی توقف کردن ماندن .

فرهنگ معین

(فُ کِ. شُ دَ ) (مص ل . ) ۱ - در جایی فرود آمدن و ماندن . ۲ - از شدت چیزی کم شدن .

پیشنهاد کاربران

بپرس