فروپاشی
معنی انگلیسی:
فرهنگستان زبان و ادب
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
فروپاشی در حوزه جامعه شناسی/Social collapse به معنای تخریب یا از هم گسیختگی ساختارهای اجتماعی و نهادهای فرهنگی است که می تواند به کاهش انسجام اجتماعی و افزایش نابرابری ها منجر شود. این مفهوم به طور خاص به وضعیت هایی اشاره دارد که در آن روابط اجتماعی، هنجارها و ارزش های مشترک در یک جامعه تحت تأثیر عوامل مختلف، از جمله بحران های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، دچار آسیب می شوند.
... [مشاهده متن کامل]
به طور کلی، فروپاشی اجتماعی یک پدیده پیچیده است که نیازمند توجه ویژه ای از سوی پژوهشگران و سیاست گذاران برای شناسایی علل و پیامدهای آن است تا بتوانند راهکارهایی برای تقویت ساختارهای اجتماعی ارائه دهند.
... [مشاهده متن کامل]
به طور کلی، فروپاشی اجتماعی یک پدیده پیچیده است که نیازمند توجه ویژه ای از سوی پژوهشگران و سیاست گذاران برای شناسایی علل و پیامدهای آن است تا بتوانند راهکارهایی برای تقویت ساختارهای اجتماعی ارائه دهند.
پاشخورد ( به زبان تاجیک )
انقراض . . .
خراب شذن ، از بین رفتن
نابودی، از بین رفتن
سقوط
به هم ریخته شدن
متلاشی شدن. . . از هم پاچیدگی
سقوط، اضمحلال، سرنگونی،