پیوست گفته های پیشینم:
to derive کلی تر از واژه deduction هست. چرا که derive به بیرون کشیدن چیزی از میان چیزهای دیگر اشاره دارد ولی deduction به هر بیرون کشیدنی اشاره ندارد بلکه به بیرون کشیدنی که از میان مفروض های درست، نتیجه منطقی گرفته شود که معمولا در پیشفرضها، گزاره ی کلی یا یک گزاره شرطی درست داشته باشیم:
... [مشاهده متن کامل]
برای نمونه:
1 - همه آدمها، میرا هستند. ( گزاره کلی:فرض ) . . . . . فرض 1
2 - عباس کتولی، آدم است. ( فرض ) . . . . . فرض 2
3 - عباس کتولی میراست. ( conclusion:پی آیند ) . . . . . . نتیجه
به فرایند این استنتاج، deduction می گویند.
نکته:گزاره 1 کلی را می توان شرطی نیز کرد: اگر x آدم باشد، آنگاه x میراست.
to derive کلی تر از واژه deduction هست. چرا که derive به بیرون کشیدن چیزی از میان چیزهای دیگر اشاره دارد ولی deduction به هر بیرون کشیدنی اشاره ندارد بلکه به بیرون کشیدنی که از میان مفروض های درست، نتیجه منطقی گرفته شود که معمولا در پیشفرضها، گزاره ی کلی یا یک گزاره شرطی درست داشته باشیم:
... [مشاهده متن کامل]
برای نمونه:
1 - همه آدمها، میرا هستند. ( گزاره کلی:فرض ) . . . . . فرض 1
2 - عباس کتولی، آدم است. ( فرض ) . . . . . فرض 2
3 - عباس کتولی میراست. ( conclusion:پی آیند ) . . . . . . نتیجه
به فرایند این استنتاج، deduction می گویند.
نکته:گزاره 1 کلی را می توان شرطی نیز کرد: اگر x آدم باشد، آنگاه x میراست.
کاربر تهمورس دیوبند گرامی، واژه جستجو کردن بسیار فراگیرتر از آنچیزی است که ما با نام استقرا می شناسیم. استقرا یک هدارش ( تعریف ) منطقی - مزداهیک ( ریاضی ) دارد؛چیزی بمانند این:
اگر یک فرمولی برای نمونه برای n=1, 2, 3, 4 در ست باشد، به شیوه ی استقرایی آن را برای n=5 راست گردانیم و اگر برای n=1, 2, 3, 4, 5 درست باشد برای n=6 راست می گردانیم و . . . درواقع روش استقرایی یک فراگذاری از آنچه هست به شمارگان بالاتر ( پیشوند:فرا ) . جستجو در انگلیسی هم به معنای search است نَه induction به معنای استقرا. به معنای duct در induction درنگریسته شود.
... [مشاهده متن کامل]
نتیجه گیری یا استنتاج در زبان پارسی با چندین واژه در آلمانی و انگلیسی اشاره دارد. آنچه مراد ما از استنتاج در اینجاست واژه deduction هست و نَه conclusion و نَه to derive . آنچیزی که در پنداره یِ شماست، واژه to derive هست که به معنای استنتاج نیز هست و درواقع به چیزی اشاره دارد که از میان گردایه ای از چیزها بمانند گزاره ها، چیزی با عنوان نتیجه بیرون می آید که ما برای آن در زبان پارسی واژگان ( واخنیدن، آهیختن ) را داریم. آهیختن به معنای استخراج کردن، مشتق کردن، بیرون کشیدن است. واخنیدن نیز به همچنین. برای conclusion نیز واژگان ( پی آمد، پی آیند، برآمد و. . . ) را داریم. زاییدگی و زاییده شدن نیز به همان واژه to derive برمی گردد. این واژگان می بایست به طور موشکافانه از یکدیگر جداسازی شوند.
با سپاس
اگر یک فرمولی برای نمونه برای n=1, 2, 3, 4 در ست باشد، به شیوه ی استقرایی آن را برای n=5 راست گردانیم و اگر برای n=1, 2, 3, 4, 5 درست باشد برای n=6 راست می گردانیم و . . . درواقع روش استقرایی یک فراگذاری از آنچه هست به شمارگان بالاتر ( پیشوند:فرا ) . جستجو در انگلیسی هم به معنای search است نَه induction به معنای استقرا. به معنای duct در induction درنگریسته شود.
... [مشاهده متن کامل]
نتیجه گیری یا استنتاج در زبان پارسی با چندین واژه در آلمانی و انگلیسی اشاره دارد. آنچه مراد ما از استنتاج در اینجاست واژه deduction هست و نَه conclusion و نَه to derive . آنچیزی که در پنداره یِ شماست، واژه to derive هست که به معنای استنتاج نیز هست و درواقع به چیزی اشاره دارد که از میان گردایه ای از چیزها بمانند گزاره ها، چیزی با عنوان نتیجه بیرون می آید که ما برای آن در زبان پارسی واژگان ( واخنیدن، آهیختن ) را داریم. آهیختن به معنای استخراج کردن، مشتق کردن، بیرون کشیدن است. واخنیدن نیز به همچنین. برای conclusion نیز واژگان ( پی آمد، پی آیند، برآمد و. . . ) را داریم. زاییدگی و زاییده شدن نیز به همان واژه to derive برمی گردد. این واژگان می بایست به طور موشکافانه از یکدیگر جداسازی شوند.
با سپاس
دوست گرامی که همسنگ استقراء را فراهازش و همسنگ استنتاج را فروهاختن دانستی، برای استقراء بهتر است بگوئیم: جست وجو، و برای استنتاج بهتر است بگوییم: زاده گیری، زیرا که نتیچه می شود: زاده و منتج: زایا، و عقیم: نازا، پس برای استنتاج هم بهتره بگوئیم: زاده گیری، یعنی از سخن چه زاده می شود.
برابر پارسی واژه ( استنتاج ) ، واژه ( فروهازش ) می باشد.
استنتاج کردن = فروهاختن
استقراء= فراهازش
بررسی تکواژهای فروهازش= فرو، بُن آینده کارواژه هاختن ( =هاز ) به چم ( پیش بردن، راهبری کردن ) ، پسوند ( ِش )
تکواژ ( فرو ) به خوبی رویکرد و رهیافت کل به جزء را در روند استنتاج نشان می دهد.
استنتاج کردن = فروهاختن
استقراء= فراهازش
بررسی تکواژهای فروهازش= فرو، بُن آینده کارواژه هاختن ( =هاز ) به چم ( پیش بردن، راهبری کردن ) ، پسوند ( ِش )
تکواژ ( فرو ) به خوبی رویکرد و رهیافت کل به جزء را در روند استنتاج نشان می دهد.