فرهنگستان زبان و ادب
{repression , repressing} [زیست شناسی] جلوگیری از رونویسی یا ترجمه در نتیجۀ اتصال فرونشان به ورزگر
مترادف ها
جلوگیری، محو، فرونشانی، توقیف، قمع، موقوف سازی
دلجویی، تسکین، فرونشانی
تخفیف، تسکین، فرونشانی، فتور، خمود
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید