فرونده

لغت نامه دهخدا

فرونده. [ ف َرْ وَ دَ / دِ ] ( اِ ) به معنی فروند است که چوب پس در خانه باشد. ( برهان ). فروند. رجوع به فروند شود.

فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱ - چوبی که در پس در اندازند تا گشوده نشود ۲ - سکان کشتی ۳ - بادبان کشتی ۴ - واحد برای شمارش کشتی و هواپیما : دو فروند کشتی سه فروند هواپیما .

فرهنگ معین

(فَ. وَ دِ ) (اِ. ) نک فروند.

پیشنهاد کاربران

بپرس