فروغمند
معنی انگلیسی:
bright
لغت نامه دهخدا
فروغمند. [ ف ُ م َ ] ( ص م رکب ) منور. نورانی. ( یادداشت بخط مؤلف ).
فرهنگ فارسی
دارای فروغ، دارای روشنی وتابش
( صفت ) دارای فروغ نورانی .
فرهنگ معین
( ~ . مَ ) (ص مر. ) دارای فروغ ، نورانی .
فرهنگ عمید
دارای فروغ، دارای روشنی و تابش.