لغت نامه دهخدا
فروشی. [ فْرَ / ف َ رَ وَ ]( اِ ) فروهر. فره وشی. رجوع به فره وشی و فروهر شود.
فرهنگ فارسی
دانشنامه آزاد فارسی
فَرَوَشی
رجوع شود به:فروهر
رجوع شود به:فروهر
wikijoo: فروشی
مترادف ها
قابل فروش، فروختنی، قابل خرید، معامله ای، قابل فروش حراج، فروشی
فروختنی، قابل خرید، معامله ای، قابل فروش حراج، فروشی
پیشنهاد کاربران
در زبان ترکی به فروشی میگیم
<ساتیشلیخ>
<ساتیشلیخ>
فروهر در اوستا فَروَشی یاد شده که همان فَروَهَر است. در فارسی باستان فَرورتی و در زبان پهلوی فَروَهر که یکی از نیروهای مینویی اخروی است