فروریخته


معنی انگلیسی:
collapsed, ruins

لغت نامه دهخدا

فروریخته. [ ف ُ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) هرچه بر زمین ریخته شده باشد از آب و خون و جز آن. || هدررفته و از میان رفته. رجوع به فروریختن شود.

فرهنگ فارسی

هر چه به زمین ریخته شده باشد از آب و خون و جز آن . یا هدر رفته و از میان رفته .

پیشنهاد کاربران

نابد شده
ری خونه شده
ویران
ریزش کرده
ریخته شد
میشهریخته شد
یال پایبن امده
فروریخته=پهن گشته
چیزی جاندار ریخته شده
بلند و پر پشت
ریخته شده
Crumpled
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس